انجمن علمی دانشکده علوم و فناوری زیستی

دانشگاه شهید اشرفی اصفهانی (ره)

اشعاری در مورد علم و دانش

 

اشعاری در مورد علم و دانش


     میاسای   زآموختن یکزمان         ز دانش   میفکن دل  اندر گمان

        زمانی میاسای زآموختن         اگر جان همی خواهی افروختن

 به  آموختن گر ببندی میان         ز دانش روی   بر سپهر روان

 توانا بود هر که  دانا   بود         ز دانش،   دل پیر،  برنا    بود


نکوهش مکن چرخ نیلوفرى را



برون کن ز سر باد خیره سرى را

تو چون مى کنى اختر خویش را بد



مدار از فلک چشم نیک اخترى را

درخت تو گربار دانش بگیرد



به زیر آورى چرخ نیلوفرى را 




ارزش انسان ز علم و معرفت پیدا شود 

بى هُنر گر دعوى بیجا کند رسوا شود 

 

در مسیر زندگى هرگز نمى افتد به چاه 

با چراغ دین و دانش گر بشر بیناشود 

 

هر که بر مردان حقّ پیوست عنوانى گرفت 

قطره چون واصل بدریا مى شود دریا شود 

 

آدمى هرگز نمى بیند ز سنگینى گزند 

از سبک مغزى بشرچون سنگ پیش پاشود 

 

سر فرو مى آورد هر شاخه از بارآورى 

مى کند افتادگى انسان گر دانا شود 

 

قیمت گوهر شود پیدا بر گوهر شناس 

قدر ما، در پاى میزان عمل پیدا شود 

 


عقل تحصیلى مثال جوى ها
کآن رود در خانه اى از کوى ها
راه آبش بسته شد شه بى نوا
از درون خویشتن جو چشمه را

 


ز هر دانشی چون سخن بشنوی          از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن          بدانی که دانش نیاید به بن

---------
جهان را چو باران به بایستگی          روان را چو دانش به شایستگی



در صفت علم

بر سپهر او برد روانت را

علم بالست مرغ جانت را

سر بی‌علم بدگمان باشد

علم دل را به جای جان باشد

مرد نادان ز مردمی دورست

دل بی‌علم چشم بی‌نورست

تا برو چون علم شوی والا

علم علم بر برین بالا

تا به قیوم در رسی و به حی

مبر از پای علم و دانش پی

بیش ازین بیخودی مکن به خود آی

علم عقلست و نفس علم خدای

شاخ علمست و میوه معلومات

زانچه بر جان نبشت در بوتات

نیست باب نجات جز دانش

نیست آب حیات جز دانش

چشم او در جمال ساقی ماند

هر که این آب خورد باقی ماند

تا شوی همنشین روح امین

مدد روح کن به دانش و دین

دین با علم کی تمام شود؟

دین به دانش بلند نام شود

روشنست این سخن چه حاجت نقل؟

نور علمست و علم پرتو عقل

علم بس راه را چراغ و دلیل

علم داری مشو به راه ذلیل

هست، در شب چراست ترسید؟

چون چراغ و دلیل و پرسیدن

علم راهت برد به باریکی

علم نورست و جهل تاریکی

خنک آن کاب زندگانی خورد!

دانشست آب زندگانی مرد

جز به دانش کجا توان رفتن؟

در پی کشف این و آن رفتن

عقل بازو و علم شمشیرش

نفس بیشه است و گر بزی شیرش

تا بدانی که کیست عقل و خدا؟

علم خود را مکن ز عقل جدا

دل به دانش فرشته باید کرد

تن به دانش سرشته باید کرد



 

 

 

گردآورنده : ریحانه فولادگر ـرشته میکروبیولوژی


ادامه مطلب

[ سه شنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۳۸ ب.ظ ] [ Sh_ Bahrami ]

[ ۰ ]

بخش نظرات اين مطلب
هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی